جدول جو
جدول جو

معنی شوره دشت - جستجوی لغت در جدول جو

شوره دشت
(رَ / رِ دَ)
صحرای شوره زار. دشت شوره زار:
ندیدند کس را کز آن شوره دشت
به مأواگه خویشتن بازگشت.
نظامی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(رَ /رِ پُ)
سرکش و نافرمان. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(رَ / رِ پُ)
شوخی و کج ادائی. (غیاث اللغات) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(دَ)
شهرکی است در میان کوهها بین اربل و تبریز، ویاقوت حموی گوید آنرا آبادان و پر خیر و برکت دیدم و اهالی آنجا همگی کردند. (از معجم البلدان) (از برگزیدۀ مشترک یاقوت، ترجمه محمد پروین گنابادی)
لغت نامه دهخدا
(زَ رَهْ دُ)
بمعنی زره تشت است که زردشت باشد. (برهان). بمعنی زردشت است. (جهانگیری). یکی از نامهای زردشت. (از ناظم الاطباء). زردشت و رجوع به زرتوهشت شود. (از یادداشت بخط مرحوم دهخدا). رجوع به زرتشت و زردشت شود
لغت نامه دهخدا
(رَ دِ)
دهی از دهستان ملایعقوب بخش مرکزی شهرستان سراب است و 466 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(هَِ هَِ)
دهی است از بخش مرکزی طوالش که دارای 3726 تن سکنه است. از رود هره دشت مشروب میشود و محصول عمده اش برنج، غله، لبنیات و میوه و شغل اهالی زراعت است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
تصویری از شور دست
تصویر شور دست
نا میمون و نا مبارک و نحس
فرهنگ لغت هوشیار
شوره چشم
فرهنگ گویش مازندرانی
زود به زود حمام رفتن، زیر
فرهنگ گویش مازندرانی